عاشقی........

از دل پر درد

ابر اخموی چشموش چه کسی آگاه است

دل او نیز شکست

و از آن پس به خودش قولی داد

که دگر دل ندهد او به کسی

باز پاییز رسید

و رسید از راه معشوق دلش

عشق بازی میکرد با درختان طلایی زیر این سقف خدا

دل او باز شکست!

که چرا یار دلش نشده همسفر کوچ زمستانی او

نرم نرمک دلش از فصل گرفت

دلش از این همه تنهایی هر ساله گرفت

بغض کرد.......

کم کمک چنبره زد

اشک درون تیله چشمانش ....

تا نگاهش چرخید روی این فرش طلایی غم انگیز زمین

خیره شد...

خیره شد بر آدمک تنهایی

که نگاهش می کاوید

گذر عشقش را

ناگهان دید که اشک صورت آدمک تنها را بوسه باران کرده

بغض او نیز شکست

زار زد بر سر آن بیچاره که عشق

صید کرد قلبش را

در دو دستش له کردخرد و عقلش

قلب بیچاره او

شیره جانش را

حس مغرورش را

دست معشوقش داد

وکنون معشوقش به هوا برد وشکست

شیشه جانش را

زیر پایش له کرد قلب مغرورش را

قدمش تند و شد و رفت که رفت

ابر اخموی چشموش

ناله سر داد که وای

عاشقی ظلم و جفاست

آدمک خیره به او بانگ زد

عاشقی مهر و فاست

زیر این عرش خدا تو بگو وفا به دیوانه کجاست

دل من با دل او همسفر است

هرکجا رفت

               "خدایا تو نگهدارش باش"

ابر زل زد به نسیم

زیر لب زمزمه کرد

                           <<هرکجا هست خدایا تو نگهدارش باش>>

[ پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:,

] [ 16:11 ] [ یسنا ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

سایت <a href=عاشقانه 98 لاو" src="http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pictures/98love%20logo.gif?1339128121" style="width: 100px; height: 100px;" title="سایت عاشقانه 98 لاو" />

98love